24) بحران «همبستگی خطمشیها»
درباره ی بحران حکمرانی و سیاستگذاری در ایران
مهدی معافی
نارسایی خطمشیها یا سیاستها در ایران پدیدهای است قابل ملاحظه و ملموس. این نارساییها را میتوان در جند دسته ذکر کرد: بحران در اجرای خطمشی (از عدم اجرا تا انحراف در اجرا)، در انتخاب اولویتها در دستورگذری خطمشی، عدم تناسب خطمشی با زمینههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و محیطی ایران و ... . اما اخیراً برخی از بحران «همبستگی خطمشیها»[1] در ایران سخن گفتهاند. یعنی حتی اگر تمام مراحل تدوین و اجرای یک خطمشی بهخوبی و به شکل کارامد طی شود، باز هم اثر متقابل اجرای کارامد و موفق خطمشیها موجب بحران و ناکارامدی خطمشی در حوزهای دیگر میشود. یعنی موفقیت یک بخش یا وزارتخانه موجب ناکامی خطمشیهای بخش یا وزارتخانهی دیگری میشود. ممکن است منشأ این شکست به مدیریت منابع یا ضعف و کمبود منابع اقتصادی بازگردانده شود، اما میتوان نشان داد که مسئله بنیادیتر و جدیتر به نظر میرسد.
میتوان عدم انسجام و پیوستگی خطمشیها را بیخردی مدیران و تصمیمگیران فروکاست و راهحل را در روشهای مدیریت استراتژیک و یکپارچهسازی نظام تصمیمگیری و خطمشیگذاری ملی جست. البته ممکن است که چنین اقدامات و روشهایی تا حدودی وضع را بهتر سازند، اما زمانی که ما در سطح «نظام ملی خطمشیگذاری» و «مدیریت توسعهی ملی» به تحلیل مسئله میپردازیم، از یک محیط پیچیدهی سیاسی-اقتصادی سخن میگوییم که با وضع دولت و حکومت و حکمرانی در ایران مرتبط است. ما در ایران از «بحران حکمرانی» رنج میبریم. در واقع «عدمانسجام خطمشیها» و «بحران حکمرانی» تا حدود بسیاری به یکدیگر مرتبطند.
من اکنون میخواهم مسئله را اینگونه صورتبندی کنم: موفقیت نهایی یک خطمشی یا، در سطحی بالاتر، انسجام خطمشیها اساساً تحت چه شرایطی ممکن است؟ شاید پاسخ بدیهی باشد که در صورت وجود یک حکومت با توانایی حکمرانی که ابزارهای حکمرانی آن در سطح جامعه وجود و حضور دارند و حکمرانی را عملاً ممکن میسازند. در واقع مجموعهای از چیزها امکان حکمرانی را برای حکومت و دولت ممکن میکنند؛ چیزهایی مثل نظام حقوقی، دستگاههای (آپاراتوسهای) امنیتی و سازوکارهای انضباطی.[2] تاریخ تطورات دولت مدرن، تاریخ تحقق این شرایط امکان و این ابزارهایی است که حکومت را ممکن میسازند. تاریخ تطورات دولت، از دولت پلیسی و «مصلحت دولت» تا دولت اداری و بعد دولت رفاه و بعد دولت کوچک و اکنون دولت شبکهای و طرح مسئلهی حکومت به جای دولت و سپس حکمرانی به جای حکومت، تاریخ تطور این ابزارهای ممکن اداره کردن و مدیریت عمومی بودهاند. میشل فوکو این فرایند محاسبهپذیر شدن و ممکن شدن حکمرانی جدید راف حکومتمندی مینامد. از این رو سؤال اصلی ما به چیستی این حکومتمندی و سیر تطور و شکلگیری حکومتمندی و وضعیت حکومتمندی در ایران بازمیگردد. بحران حکمرانی، بحران عدم انسجام خطمشی و سیاستگذاری عمومی، همگی میبایست در نسبت با وضع حکومتمندی در ایران طرح شوند.
- ۹۴/۰۲/۲۸