تأملاتی دربارهی نظریات کنترل سیاسی بوروکراسی
با نگاهی به کتاب جورج فردریکسون
مهدی معافی
نظریات سیاسی کنترل بوروکراسی در جوامع دموکراتیک امکان طرح یافتند. آنجا مسئله این بود که مبادا بوروکراسی خودسر شود، لذا حکومت دموکراتیک میبایست بوروکراسی را رام میکرد و تحت نظارت درمیآورد. این پیشفرض بنیادین، از ابتدای پیدایش رشتهی مدیریت دولتی، با اثر کلاسیک ویلسون، موجب طرح دوگانگی سیاست-اداره شد؛ آنجا که کسانی که نمایندگی سیاسی مردم را دارند، میبایست آن بوروکراتها را کنترل کنند. طرح تفکیک قوای حکومتی، از ابتدا چنین استعدادی را در خود داشت؛ قانونگذاران، مجریان و قضات.
دو سنت در مدیریت دولتی و از دو منظر متفاوت به نقادی این طرح پرداختند. والدو ماهیت عمل اداری را سیاسی میدانست و سایمون با آن موضع پوزتیویسم منطقی، بهلحاظ تجربی دوگانهی سیاست-اداره، یا عدم تداخل کار سیاستمدار و بوروکرات، را رد کرد. این دو موضع تفاوت مهمی داشتند، والدو هر عمل بوروکرات را عملی سیاسی میدانست و سایمون هم نگرشی ساینتیفیک به موضوع داشت و کار بوروکرات را به فهم تجربی و پوزتیویستی از آن فرومیکاست؛ اهداف یا خطمشی در دستان سیاستمدار و وسایل یا اداره در اختیار بوروکرات قرار میگیرد.