نظریات سیاست بوروکراتیک
مهدی معافی
مسئلهی سیاست بوروکراتیک کماکان این است که اداره کردن فعالیتی سیاسی است. بوروکرات در زمان ترجمهی اهداف، در وضعیت انتخاب قرار دارد و این انتخاب یعنی سیاستورزی و تعیین چگونگی تخصیص منابع و قدرت. فقط در میزان تجلی سیاسی بودن این عمل است که تفاوتهایی وجود دارد؛ گاه بوروکرات سطح خیابان بهوضوح خطمشی را شکل میدهد و گاه عمل سیاسی را سختتر و کمتر میتوان درک کرد. والدو در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود وضوح ماهیت سیاسی اداره و اداره کردن، باز هم متقدمین مدیریت دولتی نوعی جدایی سیاست از اداره را مطرح کردند، در کتاب «دولت اداری» دو چیز را مطرح میکند. یکی اینکه مدیریت دولتی یک باور و اعتقاد اساسی دارد که کارایی و دموکراسی با هم مطابقت دارند. دوم آنکه فلسفهی سیاسی خاصی بر دانش مدیریت حاکم بوده است و این فلسفه میتوانسته است چنین انگاره و جداییای را بپذیرد. او مشخصههای این فلسفهی سیاسی را چنین برمیشمارد.