چرا شورای شهر پر از نزاعهای سیاسی است؟
مهدی معافی
چرا شورای شهر پر از نزاعهای سیاسی است؟
مهدی معافی
درباره ی بحران حکمرانی و سیاستگذاری در ایران
مهدی معافی
نارسایی خطمشیها یا سیاستها در ایران پدیدهای است قابل ملاحظه و ملموس. این نارساییها را میتوان در جند دسته ذکر کرد: بحران در اجرای خطمشی (از عدم اجرا تا انحراف در اجرا)، در انتخاب اولویتها در دستورگذری خطمشی، عدم تناسب خطمشی با زمینههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و محیطی ایران و ... . اما اخیراً برخی از بحران «همبستگی خطمشیها»[1] در ایران سخن گفتهاند. یعنی حتی اگر تمام مراحل تدوین و اجرای یک خطمشی بهخوبی و به شکل کارامد طی شود، باز هم اثر متقابل اجرای کارامد و موفق خطمشیها موجب بحران و ناکارامدی خطمشی در حوزهای دیگر میشود. یعنی موفقیت یک بخش یا وزارتخانه موجب ناکامی خطمشیهای بخش یا وزارتخانهی دیگری میشود. ممکن است منشأ این شکست به مدیریت منابع یا ضعف و کمبود منابع اقتصادی بازگردانده شود، اما میتوان نشان داد که مسئله بنیادیتر و جدیتر به نظر میرسد.
تأملی دربارهی فهم ارزشی از انقلاب اسلامی
مهدی معافی
مقدمه
مشکلات و ناکارامدیهایی که جمهوری اسلامی در مواجهه با مسائل و چالشهای مختلف با آن مواجه شد، منجر به واکنشهای مختلفی شد. هر پدیدهای در هنگامهی بحران و دشواریها، ما را به سوی پرسش از بنیاد آن پدیده فرا میخواند. پرسش از چرایی انقلاب اسلامی ایران و حاصل آن و توفیق یا عدمتوفیقش در نیل به اهدافش، پرسشی است که در هنگامههای بحرانها و دشواریهای جمهوری اسلامی احیا و طرح میشود. پاسخ به این پرسشها، مقامهای مختلفی دارند؛ از مقام دفاع از وضع موجود، توجیه چرایی وضعیت کنونی جمهوری اسلامی تا کوشش برای فهم شرایطی که این چالشها در آن ظهور کردهاند (با رجوع به اصل پدیدهی انقلاب اسلامی).
وضع دولت الکترونیک در ایران
گفتوگو با دکتر سعید روحانی
مروری بر تجربیات طرح تحول اداری در دولت های نهم و دهم
گفتگو با دکتر لطف الله فروزنده/ معاون سابق توسعه مدیریت و سرمایه انسانی
v برای ورود به فاز شناخت مسائل مدیریت دولتی در ایران زوایای گوناگونی وجود دارد. ما به این نتیجه رسیدیم که یکی از بهترین کارها برای شناخت مسائل ایران، بررسی برنامههای تحول اداری و اصلاح اداری دولتهای مختلف است. برنامهای که شما در دولت نهم برای تحول اداری ارائه کردید، اشتراکات زیادی با برنامهی اصلاح اداری دولت یازدهم و البته دولتهای قبلی داشت؛ مثلا همین بحث دولت الکترونیک و هوشمندسازی اداری. البته نقاط متمایزی هم وجود داشت، منتها شاید چند مسئله در این برنامه جدید اضافه شده است که لااقل مورد تأکید شما نبود. مثلاً بحث رقابتیسازی خدمات عمومی است که در این برنامه حضور پررنگی هم دارد. نظر کلی شما راجع به طرح فعلی چیست؟ مخصوصاً اینکه شما یک تجربه عملی سه ساله در معاونت توسعه هم دارید و بگویید اگر دوباره میخواستید شروع کنید روی چه چیزهایی دست میگذاشتید؟
بحث تحول نظام اداری، تقریباً از همان برنامهی اول توسعهی بعد از انقلاب مطرح بوده است. حتی در دوران شاه هم این اعتقاد وجود داشت که باید ساختار را تغییر داد، اما این کار از سال 68 بهطور جدی شروع شد. بحث اصلاح نظام اداری در آن زمان تابع پارامترها و مبانی خاصی بود. نگاه اقتصادی، لیبرالیستی و اعتقاد به آزادسازی که در دولت کارگزاران حاکم شده بود، در این برنامه اصلاح اداری هم حضور داشت. طبیعتاً در این نگاه مدلی که در نظام اداری جواب میدهد، مدل مدیریت نوین است که میگوید:«دولت را حداقلی کن و کارها را به بخش خصوصی واگذار کن».
آقای عسگری آزاد و همکارانشان از سال 68، هفت برنامهی تحول را شروع کردند.مسئلهی چالشی مهمی که آنجا وجود داشت این بود که حوزهی فعالیت دولت کجاست؟در بخش اقتصاد همه بر این باور بودند که دولت باید سیاستگذاری و نظارت کند و بقیه امور اقتصادی را به مردم واگذار کند. بر سر بخشهای امنیتی و قضایی هم تقریباً اختلافی وجود ندارد که دولت باید متولی باشد. بعد از اینکه مقام معظم رهبری اصل 44 را ابلاغ کردند، دیگر از نظر قانون اساسی تکلیف روشن شد. آن بخشهایی که محل بحث است، بخشهای فرهنگی و آموزش و پرورش و بهداشت و درمان است که بخش اعظم ساختار دولت، تقریباً 70 درصد نیروی کار دولت، مربوط به همین بخشهاست. چه زمان آقای هاشمی و چه زمان آقای خاتمی نگاهشان این بود که این بخشها را هم باید کاملاً به بخش خصوصی واگذارکرد که با همین اصطلاح رقابتیسازی خدمات عمومی مطرح میشد.اینها بخش فرهنگ و ارشاد اسلامی، بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان و یک بخشی از رفاه و تامین اجتماعی را جز امور تصدیگری میدانستند که باید به مردم واگذار شود.
در سال 83 جناب عسگری آزاد لایحه قانون مدیریت را به مجلس آوردند که مبانی فکریای که عرض کردم در آن لایحه روشن است. کاملاً معلوم بود قالب گرفته شده از رویکرد "حکمرانی خوب" بود.
اما ما برای حکومت اسلامی قائل به وظیفه رسیدگی به مسائل تربیتی و اخلاقی و معنویتی مردم هم هستیم. این موارد در سند نبود و در مجلس سعی شد تا قانون مدیریت تا حد ممکن اصلاح شود؛ یک مقدار نقش حاکمیتی دولت در این مسائل پررنگ شد و برای امور تصدی گری نیز چارچوبهایی گذاشتند مثل اینکه در آموزش و پرورش، جذب و تربیت معلم فقط حاکمیتی باشد و با رعایت این اصول میشود مدرسهها را به بخش خصوصی سپرد.
نگاه حکومتی آقایان، همین الآن هم این است. اگر مبانی را درست درک نکنید، فکر خواهید کرد این چیزی که ما میگوییم با آن چیزی که آنها میگویند، یکی است. اصلاً اینطور نیست. من اصلاً به رقابتسازی خدمات دولتی قائل نبودم . طبق اصل 29 و 30 قانون اساسی دولت متولی بخش آموزش و پرورش و درمان و رفاه و اینها است. متولی یعنی مسئولیت با دولت است اما میتواند از ظرفیت بخش خصوصی استفاده کند. البته ما که کارمان را شروع کردیم دقیقاً بر اساس تکالیف قانون مدیریت عمل میکردیم یعنی چیزی که از خودمان بگوییم، نبوده؛ چون قانون بود و لازم الاجرا.
دو آیندهگی جمهوری اسلامی، در پرتوی دو نسبت حقیقت ـ قدرت
مهدی معافی
ما اغلب از زبان مقامات سیاسی و اجرایی جمهوری اسلامی ایدههایی را میشنویم که تمنای قدرتمندشدن از آن برمیخیزد و این قدرتمند شدن برای هر کشور و ملتی ضروری است. بهطور مشخص وقتی میپرسیم که چرا وضعیت آرمانی محقق نشده است و وضع کنونی چنین است، آنها شما را به فردای قدرتمندشدن احاله میدهند.
تأملاتی دربارهی نظریات کنترل سیاسی بوروکراسی
با نگاهی به کتاب جورج فردریکسون
مهدی معافی
نظریات سیاسی کنترل بوروکراسی در جوامع دموکراتیک امکان طرح یافتند. آنجا مسئله این بود که مبادا بوروکراسی خودسر شود، لذا حکومت دموکراتیک میبایست بوروکراسی را رام میکرد و تحت نظارت درمیآورد. این پیشفرض بنیادین، از ابتدای پیدایش رشتهی مدیریت دولتی، با اثر کلاسیک ویلسون، موجب طرح دوگانگی سیاست-اداره شد؛ آنجا که کسانی که نمایندگی سیاسی مردم را دارند، میبایست آن بوروکراتها را کنترل کنند. طرح تفکیک قوای حکومتی، از ابتدا چنین استعدادی را در خود داشت؛ قانونگذاران، مجریان و قضات.
دو سنت در مدیریت دولتی و از دو منظر متفاوت به نقادی این طرح پرداختند. والدو ماهیت عمل اداری را سیاسی میدانست و سایمون با آن موضع پوزتیویسم منطقی، بهلحاظ تجربی دوگانهی سیاست-اداره، یا عدم تداخل کار سیاستمدار و بوروکرات، را رد کرد. این دو موضع تفاوت مهمی داشتند، والدو هر عمل بوروکرات را عملی سیاسی میدانست و سایمون هم نگرشی ساینتیفیک به موضوع داشت و کار بوروکرات را به فهم تجربی و پوزتیویستی از آن فرومیکاست؛ اهداف یا خطمشی در دستان سیاستمدار و وسایل یا اداره در اختیار بوروکرات قرار میگیرد.
گزارشی از جلسه با دکتر مجتبی امامی دربارهی چیستی مسائل ایران در مدیریت دولتی
اشاره:
بحث ما در این جلسه با تمرکز بر این بود که مسائل حقیقی ما در مدیریت دولتی چیست. با توجه به بحثهای قبلی دکتر امامی دربارهی «مسئله شناسی انقلاب اسلامی» از ایشان خواستیم که دربارهی چیستی مسائل حقیقی مدیریت در ایران به گفتگو بنشینیم و تمایز بین مسائل حقیقی و شبهمسئله را درک کنیم و یا تأثیر شاخصههای توسعه و ایجاد شبهمسائل. این گزارشی مختصر و نه چندان دقیق از گفتگو با ایشان است.
v به نظر شما چگونه مسئلهی اصیل ما در حوزهی مدیریت و مدیریت دولتی چیست و چگونه میتوان آنها را فهمید؟
مسئلهی اصلی ما به طور کلی، و بهطور مشخص در حوزهی مدیریت دولتی و خطمشی، این است که ما نمیتوانیم خودمان مسائل خودمان را تعیین کنیم و این مسائل به اشکال مختلف از بیرون به ما تزریق میشوند. بهطور مثال، نسل سوم موبایل تولید میشود و مسئلهی ما میشود وارد کردن موبایل نسل سوم. در حوزهی برق و مکانیک، مسئله میشود آنچه که نداریم. بزرگترین کارکرد تئوریهای مختلف این است که مسئله درست میکنند یا ساختار اصلی مسئله را تشکیل میدهند. بهطور مثال، دو نظریهی نخبگان-توده و نظریهی گروه میتوانند مسائل ما را با دو نگاه متفاوت به ما نشان دهند و به تبع آن، روشهای حل مسئله هم متفاوت میشود.
نسبت تغییر و تحول در مدیریت و علوم انسانی
مهدی معافی
کارگروه مدیریت با دو دغدغهی مرتبط به یکدیگر پا به عرصهی فعالیت گذاشت. یکی ناکارامدی مدیریت در ایران و ارائهی طرحهای کارامدسازی ذیل برخی افقهای خاص توسعه و دولتداری و حکومت بر اجتماع (یا انتظام اجتماعی) مثل نئولیبرالیسم و دوم یافتن جایگاه حوزهی مطالعات یا رشتهی مدیریت در میان علوم انسانی و چگونگی حضور و جایگاه آن در مسئلهی تحول در علوم انسانی.
چالش ما با بوروکراسی چیست؟ آیا بوروکراسی ناب وبری در
کشور ما محقق شده است و ناکارامدی آن به دلیل عدم رعایت تمامی اصول بوروکراسی است؟
یا اساسا در بوم کشور ما امکان اجرای بوروکراسی وجود ندارد؟ عدهای بر این باورند که بوروکراسی اساسا در
جامعهی ما
محقق نشده است، چرا که بوروکراسی قرین با توسعهیافتگی است. بوروکراسی به همراه تکنولوژی،
عقلانیت ابزاری و ... لوازم تحقق توسعه هستند. از این منظر در جامعهی توسعهنیافته، بوروکراسی ناب محقق نمیشود. در چنین تحلیلی ساخت بوروکراسی خوب
به مسائل و تحولات دیگر اجتماعی پیوند میخورد. در مقابل عدهای تحقق تام و کامل بوروکراسی مبتنی بر
عقلانیت ابزاری را در جامعهی ما ناممکن میدانند، چرا که آن را در تعارض با بافت
فرهنگی-تاریخی و سنت فکری-فلسفی ایرانی-اسلامی میدانند. از اینرو، اینها در جستجوی «بوروکراسی بومی» هستند.