تأملی در وضع مدیریت و دانش مدیریت در ایران

۳۰
آذر

تورم بوروکراسی از نظرگاه میشل فوکو  نسبت به نئولیبرالیسم آمریکایی

محمد بلوریان

مقدمه

فوکو در کتاب تولد زیست سیاست بعد از این که ریشههای شکلگیری نوعی حکومت جدید با محوریت اقتصاد سیاسی را از قرن پانزده و شانزده نمایان می‌سازد؛ دو دوره‌ی دیگر را در تغییرات اقتصاد سیاسی دنبال می‌کند. اولی مربوط به قرن هفده و هجده است با محوریت لیبرالیسم و دومی مربوط به دوران معاصر با محوریت نئولیبرالیسم. در این متن توجه ما به تحلیل مباحث مربوط به دوران معاصر است. فوکو در دوران معاصر دو جریان مهم آلمانی و آمریکایی را مد نظر قرار داده است. البته اوج شکوفایی و بلوغ این مبحث در مدل آمریکایی نشان داده می‌شود. این بالندگی در «لیبرالیسم آمریکایی در سال‌های اخیر صرفاً بدیلی سیاسی نیست، بلکه به علت نوعی مدعای همه جانبه، ابهام‌آمیز و جهانی با نقطه اتکایی در هر دو طیف راست و چپ است. همچنین، لیبرالیسم آمریکایی نوعی کانون یوتوپیایی است که همواره احیا شده است. این لیبرالیسم نوعی روش اندیشه، و شبکه تحلیل اقتصادی و جامعه شناختی هم هست» (ص297).

  • مدیریت دولتی
۱۸
آذر

نظریات سیاست بوروکراتیک

مهدی معافی

مسئله‌ی سیاست بوروکراتیک کماکان این است که اداره کردن فعالیتی سیاسی است.  بوروکرات در زمان ترجمه‌ی اهداف، در وضعیت انتخاب قرار دارد و این انتخاب یعنی سیاست‌ورزی و تعیین چگونگی تخصیص منابع و قدرت. فقط در میزان تجلی سیاسی بودن  این عمل است که تفاوت‌هایی وجود دارد؛  گاه بوروکرات سطح خیابان به‌وضوح خط‌مشی را شکل می‌دهد و گاه عمل سیاسی را سخت‌تر و کمتر می‌توان درک کرد. والدو در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود وضوح ماهیت سیاسی اداره و اداره کردن، باز هم متقدمین مدیریت دولتی نوعی جدایی سیاست از اداره را مطرح کردند، در کتاب «دولت اداری» دو چیز را مطرح می‌کند. یکی اینکه مدیریت دولتی یک  باور و اعتقاد اساسی دارد که کارایی و دموکراسی با هم مطابقت دارند. دوم آنکه فلسفه‌ی سیاسی خاصی بر دانش مدیریت حاکم بوده است و این فلسفه می‌توانسته است چنین انگاره و جدایی‌ای را بپذیرد. او مشخصه‌های این فلسفه‌ی سیاسی را چنین برمی‌شمارد.

  • مدیریت دولتی
۱۵
آذر

مروری بر تجربیات طرح تحول اداری در دولت های نهم و دهم


گفتگو با دکتر لطف الله فروزنده/ معاون سابق توسعه مدیریت و سرمایه انسانی

 

v     برای ورود به فاز شناخت مسائل مدیریت دولتی در ایران زوایای گوناگونی وجود دارد. ما به این نتیجه رسیدیم که یکی از بهترین کارها برای شناخت مسائل ایران، بررسی برنامههای تحول اداری و اصلاح اداری دولت‌های مختلف است. برنامه‌ای که شما در دولت نهم برای تحول اداری ارائه کردید، اشتراکات زیادی با برنامه‌ی اصلاح اداری دولت یازدهم و البته دولت‌های قبلی داشت؛ مثلا همین بحث دولت الکترونیک و هوشمندسازی اداری. البته نقاط متمایزی هم وجود داشت، منتها شاید چند مسئله در این برنامه جدید اضافه شده است که لااقل مورد تأکید شما نبود. مثلاً بحث رقابتیسازی خدمات عمومی است که در این برنامه حضور پررنگی هم دارد. نظر کلی شما راجع به طرح فعلی چیست؟ مخصوصاً اینکه شما یک تجربه عملی سه ساله در معاونت توسعه هم دارید و بگویید اگر دوباره میخواستید شروع کنید روی چه چیزهایی دست میگذاشتید؟

بحث تحول نظام اداری، تقریباً از همان برنامه‌ی اول توسعه‌ی بعد از انقلاب مطرح بوده است. حتی در دوران شاه هم این اعتقاد وجود داشت که باید ساختار را تغییر داد، اما این کار از سال 68 به‌طور جدی شروع شد. بحث اصلاح نظام اداری در آن زمان تابع پارامترها و مبانی خاصی بود. نگاه اقتصادی، لیبرالیستی و اعتقاد به آزادسازی که در دولت کارگزاران حاکم شده بود، در این برنامه اصلاح اداری هم حضور داشت. طبیعتاً در این نگاه مدلی که در نظام اداری جواب میدهد، مدل مدیریت نوین است که میگوید:«دولت را حداقلی کن و کارها را به بخش خصوصی واگذار کن».

آقای عسگری آزاد و همکارانشان از سال 68، هفت برنامه‌ی تحول را شروع کردند.مسئله‌ی چالشی مهمی که آنجا وجود داشت این بود که حوزه‌ی فعالیت دولت کجاست؟در بخش اقتصاد همه  بر این باور بودند که دولت باید سیاست‌گذاری و نظارت کند و بقیه امور اقتصادی را به مردم واگذار کند. بر سر بخشهای امنیتی و قضایی هم تقریباً اختلافی وجود ندارد که دولت باید متولی باشد. بعد از اینکه مقام معظم رهبری اصل 44 را ابلاغ کردند، دیگر از نظر قانون اساسی تکلیف روشن شد. آن بخش‌هایی که محل بحث است، بخشهای فرهنگی و آموزش و پرورش و بهداشت و درمان است که بخش اعظم ساختار دولت، تقریباً 70 درصد نیروی کار دولت، مربوط به همین بخش‌هاست. چه زمان آقای هاشمی و چه زمان آقای خاتمی نگاهشان این بود که این بخشها را هم باید کاملاً به بخش خصوصی واگذارکرد که با همین اصطلاح رقابتیسازی خدمات عمومی مطرح می‌شد.اینها بخش فرهنگ و ارشاد اسلامی، بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان و یک بخشی از رفاه و تامین اجتماعی را  جز امور تصدی‌گری می‌دانستند که باید به مردم واگذار شود.

در سال 83 جناب عسگری آزاد لایحه قانون مدیریت را به مجلس آوردند که مبانی فکری‌ای که عرض کردم در آن لایحه روشن است. کاملاً معلوم بود قالب گرفته شده از رویکرد "حکمرانی خوب" بود.

اما ما برای حکومت اسلامی قائل به وظیفه رسیدگی به مسائل تربیتی و اخلاقی و معنویتی مردم هم هستیم.  این موارد در سند نبود و در مجلس سعی شد تا قانون مدیریت تا حد ممکن اصلاح شود؛ یک مقدار نقش حاکمیتی دولت در این مسائل پررنگ شد و برای امور تصدی گری نیز چارچوبهایی گذاشتند مثل اینکه در آموزش و پرورش، جذب و تربیت معلم فقط حاکمیتی باشد و با رعایت این اصول می‌شود مدرسه‌ها را به بخش خصوصی سپرد.

نگاه حکومتی آقایان، همین الآن هم این است. اگر مبانی را درست درک نکنید، فکر خواهید کرد این چیزی که ما میگوییم با آن چیزی که آنها میگویند، یکی است. اصلاً اینطور نیست. من اصلاً به رقابتسازی خدمات دولتی قائل نبودم . طبق اصل 29 و 30 قانون اساسی دولت متولی بخش آموزش و پرورش و درمان و رفاه و اینها است. متولی یعنی مسئولیت با دولت است اما میتواند از ظرفیت بخش خصوصی استفاده کند. البته ما که کارمان را شروع کردیم دقیقاً بر اساس تکالیف قانون مدیریت عمل می‌کردیم یعنی چیزی که از خودمان بگوییم، نبوده؛ چون قانون بود و لازم الاجرا.

  • مدیریت دولتی
۲۴
آبان

دو آینده‌گی جمهوری اسلامی، در پرتوی دو نسبت حقیقت ـ قدرت

مهدی معافی

ما اغلب از زبان مقامات سیاسی و اجرایی جمهوری اسلامی ایده‌هایی را می‌شنویم که تمنای قدرت‌مند‌شدن از آن برمی‌خیزد و این قدرت‌مند شدن برای هر کشور و ملتی ضروری است. به‌طور مشخص وقتی می‌پرسیم که چرا وضعیت آرمانی محقق نشده است و وضع کنونی چنین است، آن‌ها شما را به فردای قدرت‌مندشدن احاله می‌دهند.

  • مدیریت دولتی
۲۴
آبان

مفهوم نوین ازدواج، نرخ توالد و تربیت فرزندان در تحلیل نئولیبرال‌ها

سید محمد هادی میرطاهری

اغلب از تحول در ‌باب ماهیت امروزین خانواده سخن گفته ‌شده است. تحولی که شاید به‌تبع تحول در جامعه و مناسبات اجتماعی یعنی صنعتی شدن و در ادامه مصرفی‌شدن آن‌ها تبیین شود. از سوی دیگر ممکن است این تحول ذیل تحول تاریخی و تکنولوژیک شدن عالم مورد تفسیر قرار گیرد. اما آن‌چه کم‌تر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته، توضیح ریشه‌های گسست در فهم و معنای خانواده در شرایط کنونی است. به‌عبارت دیگر امروز خانواده چگونه فهمیده می‌شود و این فهم نوین از آن، چه خاستگاه‌هایی دارد؟

  • مدیریت دولتی
۱۳
آبان

معرفی و نقد کتاب:

 «مدیریت و ماکیاولی»: نوشته‌ی آنتونی جی، نشر پرسش

مهدی معافی

بسیار شنیده‌ایم که گفته‌اند که عصر کنونی، عصر مدیریت است و رشد دانش و سازمان‌های مدیریتی در این عصر شگفت‌آور بوده است. پیتر دراکر می‌گوید که «ظهور مدیریت یک امر حیاتی و متمایز، و سازمان مدیریتی یک رخداد اساسی در تاریخ اجتماعی است» (ص 16). اما کتب و مقالات مدیریتی چیزی درباره‌ی این وضع کلی و تاریخی عصر جدید به ما نمی‌گویند. اما گاهی معدود نویسندگانی می‌کوشند با رویکردی متفاوت درباره‌ی وضع کلی مدیریت در جهان کنونی به ما چیزی بگویند. این کتاب نیز مدعایی دارد که می‌خواهد از دیدگاه تاریخ‌نگاران و دانشمندان علوم سیاسی و نه از منظر تحلیل‌گران سیستم‌هاو اقتصاددانان و ریاضیدانان (ص 14) به موضوع مدیریت بپردازد. مقدمه‌ای هم که ناشر ایرانیِ مترجم کتاب، نگاشته است، با آن متن ثقیل و دشوارفهمش، چنین نویدی را به ما می‌دهد. اکنون می‌کوشم با توضیح محتوا و ساختار کتاب، دریابیم که این امر تا چه حد محقق شده است.

  • مدیریت دولتی
۰۶
آبان

تأملی در  وضع سیاست و مدیریت در ایران

مهدی معافی

اکنون دربارهی تغییر سیاست به مدیریت سخن گفته میشود. باید پرسید که این تغییر به چه معناست و دیگر اینکه چگونه پدید آمده و چه نسبتی با وضع سیاست و مدیریت در ایران دارد. آنچه دربارهی وضع کنونی سیاست در جهان سرمایهداری یا سرمایهداری متأخر گفته میشود، بحث تبدیل و تحویل سیاست به مدیریت و پایان امر سیاسی است. پرسش از معنای این مسئله و معنای آن تبعات بسیار مهمی در نظام سیاسی، عمل سیاسی و سیاستگذاری و مدیریت در ایران دارد. اگر عصر کنونی، عصر عقلانیت مدیریتی و ابزاری برای مدیریت اجتماع باشد و ما سودای سیاست کلاسیک، مبتنی بر حکمت عملی سیاستمدار بزرگ داشته باشیم، ما دچار چه وضعیتی شدهایم و آنگاه وضع سیاست و بحرانها و چالشهای آن چه خواهد بود؟

  • مدیریت دولتی
۲۶
مهر

تأملاتی درباره‌ی‌ نظریات کنترل سیاسی بوروکراسی

 با نگاهی به کتاب جورج فردریکسون

مهدی معافی

نظریات سیاسی کنترل بوروکراسی در جوامع دموکراتیک امکان طرح یافتند. آنجا مسئله این بود که مبادا بوروکراسی خودسر شود، لذا حکومت دموکراتیک می‌بایست بوروکراسی را رام می‌کرد و تحت نظارت درمی‌آورد. این پیش‌فرض بنیادین، از ابتدای پیدایش رشته‌ی مدیریت دولتی، با اثر کلاسیک ویلسون، موجب طرح دوگانگی سیاست-اداره شد؛ آنجا که کسانی که نمایندگی سیاسی مردم را دارند، می‌بایست آن بوروکرا‌ت‌ها را کنترل کنند. طرح تفکیک قوای حکومتی، از ابتدا چنین استعدادی را در خود داشت؛ قانونگذاران، مجریان و قضات.

دو سنت در مدیریت دولتی و از دو منظر متفاوت به نقادی این طرح پرداختند. والدو ماهیت عمل اداری را سیاسی می‌دانست و سایمون با آن موضع پوزتیویسم منطقی، به‌لحاظ تجربی دوگانه‌ی سیاست-اداره، یا عدم تداخل کار سیاست‌مدار و بوروکرات، را رد کرد. این دو موضع تفاوت مهمی داشتند، والدو هر عمل بوروکرات را عملی سیاسی می‌دانست و سایمون هم نگرشی ساینتیفیک به موضوع داشت و کار بوروکرات را به فهم تجربی و پوزتیویستی از آن فرومی‌کاست؛ اهداف یا خط‌مشی در دستان سیاست‌مدار و وسایل یا اداره در اختیار بوروکرات قرار می‌گیرد.

  • مدیریت دولتی
۲۴
مهر

گزارشی از جلسه با دکتر مجتبی امامی درباره‌ی چیستی مسائل ایران در مدیریت دولتی

اشاره:

بحث ما در این جلسه با تمرکز بر این بود که مسائل حقیقی ما در مدیریت دولتی چیست. با توجه به بحث‌های قبلی دکتر امامی درباره‌ی «مسئله شناسی انقلاب اسلامی» از ایشان خواستیم که درباره‌ی چیستی مسائل حقیقی مدیریت در ایران به گفتگو بنشینیم و تمایز بین مسائل حقیقی و شبه‌مسئله را درک کنیم  و یا تأثیر شاخصه‌های توسعه و ایجاد شبه‌مسائل. این گزارشی مختصر و نه چندان دقیق از گفتگو  با ایشان است.

v     به نظر شما چگونه مسئله‌ی اصیل ما در حوزه‌ی مدیریت و مدیریت دولتی چیست و چگونه می‌توان آن‌ها را فهمید؟

مسئله‌ی اصلی ما به طور کلی، و به‌طور مشخص در حوزه‌ی مدیریت دولتی و خط‌مشی، این است که ما نمی‌توانیم خودمان مسائل خودمان را تعیین کنیم و این مسائل به اشکال مختلف از بیرون به ما تزریق می‌شوند. به‌طور مثال، نسل سوم موبایل تولید می‌شود و مسئله‌ی ما می‌شود وارد کردن موبایل نسل سوم. در حوزه‌ی برق و مکانیک، مسئله می‌شود آنچه که نداریم. بزرگترین کارکرد تئوری‌های مختلف این است که مسئله درست می‌کنند یا ساختار اصلی مسئله را تشکیل می‌دهند. به‌طور مثال، دو نظریه‌ی نخبگان-توده و نظریه‌ی گروه می‌توانند مسائل ما را با دو نگاه متفاوت به ما نشان دهند و به تبع آن، روش‌های حل مسئله هم متفاوت می‌شود.

  • مدیریت دولتی
۲۲
مهر


مور نقش دولت را علاوه بر قاعده‌گذاری، خدمت‌دهنده و  امنیت اجتماعی، ایجادکننده‌ی ارزش عمومی و شکل‌دهنده‌ی فعال فضای عمومی می‌داند. نقش مدیران دولت و قوه مجریه «تصورات در جستجوی ارزش به‌طرز خستگی ناپذیر» است که نقش مهمی در کمک به دولت‌ها در پی بردن به اینکه چه کاری با دارایی‌های سازمانشان می‌توانند انجام دهند و همچنین اطمینان از خدمت پاسخگویانه به شهروندان و کاربران.

ایجاد ارزش عمومی توجه به ایفای نقش مدیران عمومی در هماهنگی و رهبری ارکستر فرایند توسعه‌ی خط‌مشی عمومی است و همچنین برای اطمینان از انتخاب‌های درست مطابق با منفعت عمومی و مشروعیت‌بخشی، تحریک و هدایت اجرا برای بهبود پیامدها برای عموم.  مثلث استراتژیک برای این کار، تعریف ارزش عمومی،  ایجاد اقتدار و اختیار لازم، و  ایجاد ظرفیت عملیاتی است. استراتژی‌های ایجاد کننده‌ی ارزش عمومی باید، پیامدهای ارزشمند عمومی داشته باشند.

  • مدیریت دولتی